به خاطر ضعف و قوت های آلبوم ژاکت محسن چاووشی

مرثیه و حکمتی برای یک تقدس زدایی ِمُحترم و مُدرن و سازنده

 

دوران گیجی و سر گیجگی ت گذشت

محکم بشین دلم این دور آخره

 

دبیر این وبلاگ بعد از این به خوانندگانش قول می دهد که دیگر در برابر هیچ پدیده ای شیفته وار ننویسد و اجازه بدهد که جوانه ی سر بر نیاورده، ابتدا به عرصه برسد و  سپس در مورد آن بنویسد. موضع ِمدهوشانه و چراغانی بستن این وبلاگ در مسیر آمدن آلبوم ژاکت محسن چاووشی، بیش از حدی بود که آلبوم پس از انتشار بتواند با ظرفیت اش به آن پاسخگو باشد.

با تمام احترامی که برای محسن چاووشی عزیز قائل هستم و گنجینه ی محترمی که برایش در گوشه ی قلب و ذهن ام قرار داده ام و در اوقات دلتنگی نیوشنده ی آواهایش می شوم، باید بگویم( همانطور که در شب ِپیش از انتشار آلبوم در قسمت چهارم ارغوان نامه نوشتم) یکی از ویژگی های انتشار رسمی و به عرصه آمدن شناسنامه دار هر هنرمندی مواجهه ی مستقیم آن با انتقاد و محاکات است.

*

ما خودکامه و آدم کش نیستیم که بتوانیم و به ناحق، حق داشته باشیم که به انسان ِمقابل مان حکم دهیم که مانند ِمیل ِما عمل کند و یا با کوچکترین( و حتی بزرگترین) کجْ روی، صفحه ی حیات ِمادی و معنوی او را در حافظه ی وجودی خودش و خاطره ی خودمان پاک کنیم.

هر انسانی ساحت ِمخصوص به خود، و سیاست ِمخصوصی نیز جهت ِاداره ی آن ساحت دارد. قصد ورود به مبحث ِآزادی( طلب ِحق ِخود) و آزادگی( طلب ِحق ِدیگری) و تعارض معنایی آنها با یکدیگر را ندارم، اما در حوزه ی مدرنیته نیز تا جایی که انسانی به دایره ی حقوقی انسانی دیگر تعدی نکند حرجی بر او نیست. دیوارها کاغذی شده و بتن ها برچیده شده، مرزها شفاف و سفرها درونی شده. سایش ِانسان ها به ساحت ِیکدیگر گاه سازنده است و گاه فرساینده. و در این حال برکت و در عین حال ضلال ِتمایز ِ بین سنت و مدرنیته پدید می آید که همان قبیله ی انفرادی انسان ها و فردیت و خودکفایی آنهاست.

در دنیای مدرن، لیدرها و رهبران دیگر قدسی نیستند و از المپ به زیر می آیند و در میان عموم حیات عرفی خود را طی می کنند. برتری امتیازی آنها دیگر وابسته به مشیت الهی نیست و از یک منبع آسمانی رزق نمی گیرد.  بلکه مشی فکری، فرهنگی و سر آخر اخلاقی آنها ملاکی برای قضاوت می شود.

در دنیای مدرن، هیچ حوزه ی امنی وجود ندارد. تمامی پدیده ها قابل نقد بوده و هیچ امری و انسانی به خاطر باوری قدسی محترم نیست، بلکه این باروری و پروراندگی معناهای ذهنی و متنی توسط انسان است که آنها را به همراه صاحبنظرش محترم می کند. از آن سمت نیز هیچ انسان و هیچ پدیده ای با یکبار و حتی تا هزار بار نقد شدن، نازل بودن اندیشه و خلاف فکری، از هستی ِجاندار ِخود ساقط نمی شود و می تواند با مروری بر اندیشه ی خود و اصلاح ساختارهای آن و ویرایشی که بر نوشتار فکری خود انجام می دهد دو مرتبه و حتی برای هزارمین مرتبه به عرصه بازگردد و اندیشه اش را عرضه کند و باز بازار نقادی ها برای احیا و یا امحای او برپا شود. امحایی با این امید که مُرده ی عرصه ی مدرن، توان و فرصت زنده شدن را همچنان و همیشه دارد.  

*

دبیر این وبلاگ این همه نوشت که بگوید:

آلبوم ژاکت محسن چاووشی در اولین روز انتشار خود با انتقادات بسیاری مواجه شد. سطح کیفی و فنی کار و همچنین خرق عادت ها و تغییر شیوه ی چاووشی با آنچه که از او انتظار می رفت هماهنگ نبود.... صبر کنید!... همین سطر پیشین، نافی ِاندیشه ی مندرج در سطور فوقانی ست. چرا که با تمامی علمی که در هنگام نگاشتن آن داشته و دارم، اما انگار باز با خودکامگی تمام، اجازه ی تجربه و حتی اشتباه را به هیچ کس نمی دهد.

رسیدن به مدرنیته و آنچه که در ایران به نام جامعه ی مدنی و شمایلی از آن مطرح شد مستلزم ِآزمون و استمرار است.

و حالا محسن چاووشی مدت هاست که از حالت قدسی و مظلومیت و اتاق امن خود در آمده است. حالا دیگر بحث قدیمی سرقت آلبوم های او و یا اینکه در خانه اش می نشست و پنجره ها را با پتو می پوشاند که استودیویی درست کند به ما مربوط نیست. نتیجه ی کار اهمیت دارد و  او با انتشار قانونی دو آلبوم، خود و سبک خوانندگی و آهنگسازی و تنظیم و شعرش را در معرض نقد قرار داده است. و حالا که او چنین شهامتی و بیشتر از آن چنین سیر تاریخی و واقعی ای را طی کرده، باید مخاطبان جدی و هواداران واقعی او خود را به سلاح نقد مسلح کرده و اگر کوتاهی و خسرانی در آلبوم ژاکت او می بینند، بی محابا به او( صد البته با حفظ احترام و رعایتِ اخلاق ِنقد) شلیک کرده، تا از نتیجه ی این تصادم افکار و آراء، چیز مبارکی متولد شود.

نتیجه ی این انتقادها و (به زعم نگارنده) شلیک ها، فراهم آوردن تسهیلاتی برای هر دو جانب ِ این جنگ است: اول اینکه محسن چاووشی با جمع آوری نظرها و دیدگاهها و انتقادات و تحلیل آنها، در راهپیمایی موسیقایی خود بعد از این تغییری ایجاد خواهد کرد و به قولی به آلبوم محبوب هوادارانش( متاسفم) سری خواهد زد و دوم اینکه ضریب شیفتگی در نزد فن های او کاهش می یابد و با خود او مواجه می شوند. مواجهه ای که فارغ از هزینه هایش ( یک مورد آن: بت شکنی) عیارسنج مطلوب و عقلانی ایست.

نتیجه ی این جنگ ِآگاهانه بین هواداران و خواننده ی آلبوم ژاکت( که منکر نکات مثبت آن هم نمی شویم)، احیا و یا امحای هر دوی آنها و بیشتر شخص محسن چاووشی ست. او پس از این یا همچون اسفندیار روئین تن خواهد شد و یا متاسفانه تنی خواهد شد میان این همه تن هایی که در موسیقی ایران فعالیت دارند.

 

 

ـــــــ»»»»

وبلاگ خبری ترانه علیدوستی به زودی به روز می شود.