در این یادداشت مطالب متنوعی می خوانید

  *    بازخوانی نمایش ِ« روز حسین» / قسمت دوم   

 مصاحبه ی ترانه علیدوستی با نشریه مشق آفتاب/ شماره 42- دی ماه 88

در این شماره ی 42 نشریه مشق آفتاب پرونده ی ویژه ای در مورد نمایش متوقف شده ی روز حسین به کارگردانی محمد رحمانیان منتشر شده است. مصاحبه ی کاملی با محمد رحمانیان، مهتاب نصیر پور، اشکان خطیبی و... که در این نوبت بنا بر اولویت مصاحبه ترانه علیدوستی با این نشریه را قرار می دهم. تصویر بزرگ

در قسمت های آتی این بخش مطالب و مصاحبه های دیگری در مورد این نمایش را با هم مرور خواهیم کرد.

علاقمندان برای کسب اطلاعات بیشتر از این نمایش به آرشیو آذر، دی و بهمن این وبلاگ مراجعه کنند.

منتظر بمب خبری این وبلاگ در آستانه ی نوروز باشید!

 

ــــــــــ»»»»

ترانه علیدوستی به همراه دیگر بازیگران زن سینمای ایران می گرید

شنبه اول اسفندماه 88- خانه هنرمندان

اولین نمایش عمومی، و نقد و بررسی فیلم «شیرین» در ایران

 

هفتمین دوره جشن تصویرسال با نمایش فیلم «شیرین» ساخته عباس كیارستمی از اول اسفند ماه آغاز به كار می‌كند. این جشنواره با نمایش 254 فیلم تا 24 اسفندماه ادامه خواهد داشت.

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از دبیرخانه تصویر سال، هفتمین گردهمایی بزرگ تصویر سال كه به روال گذشته شامل نمایشگاه بزرگ تصویر سال و جشنواره فیلم تصویر است، امسال برخلاف دوره‌های گذشته، از اول اسفندماه و در فاصله یك هفته، دو افتتاحیه دارد.

افتتاحیه نخست روز شنبه -اول اسفندماه 88- به جشنواره فیلم تصویر اختصاص دارد كه با نمایش فیلم «شیرین» عباس كیارستمی كه نخستین اكران عمومی آن در ایران به شمار می‌رود، آغاز خواهد شد.

اكران این فیلم با نمایش پشت صحنه آن، ساخته حمیده رضوی و نشست نقد و بررسی فیلم «شیرین» با حضور عباس كیارستمی و برخی از عوامل فیلم از جمله محمدرضا دلپاك -طراح صدا- و دو منتقد سینما، احمد طالبی‌نژاد و جواد طوسی همراه خواهد بود.

این نمایش در ساعت 17:30 اول اسفندماه و حضور در آن برای عموم آزاد است.

*

از ایسنا نظر عباس کیارستمی را در مورد فیلم شیرین می خوانیم:

« فیلمی به شدت ساختگی و درعین حال واقعی است»

كیارستمی اسفند ماه سال گذشته در برنامه‌ای فیلم «شیرین» را اثری بسیار استثنایی در كارنامه كاری‌اش دانسته و گفته بود: هربار كه این فیلم برای تماشاگران نمایش داده شده، همراه با آنان به تماشای آن نشسته‌ام و هربار این اثر تازگی‌هایی برایم داشته است.

او اذعان داشت:«شیرین» فیلمی به شدت ساختگی و در عین‌حال به شدت واقعی است. دوست داشتم این فیلم آخرین اثر كارنامه‌ی كاری‌ام باشد، بنابراین هر فیلمی كه ساختم آن فیلم را یك فیلم به عقب می‌آورم.

كیارستمی «شیرین» را فیلمی كاملا تجربی توصیف كرد و می‌گفت: حتی اگر تماشاگران این فیلم را دوست نداشته باشند ذره‌ای به آن شك نمی‌كنم.

 متن شیرین را محمد رحمانیان از کتاب خسرو و شیرین نظامی گنجوی بازنویسی کرده است.

به گفته او این فیلم لحظاتی از خصوصی‌ترین احساسات بازیگران زن سینمای ایران را نشان می‌دهد و هریك از آنان با حضور دراین فیلم، فیلم ذهنی خود را آفریده‌اند كه نشانه قدرت بازیگری آنان است.

به گفته كیارستمی تماشاگران این فیلم به اندازه كارگردان خلاق هستند، این خصوصیت در آن‌ها وجود دارد كه از تخیل خود استفاده می‌كنند.

چندی قبل روزنامه «گاردین» در توصیف فیلم «شیرین» نوشت: «این فیلم یك اثر ابتكاری و خلاقانه است كه شایسته‌ طیف وسیعی از تماشاگران است.»

این روزنامه آورده است: «فیلم «شیرین» بیانگر این واقعیت است كه نه حقایق ماورای فیلم، بلكه تأثیر تصاویر روی پرده است كه واكنش عاطفی و حسی تماشاگران را برمی‌انگیزد. كم‌تر فیلمی مانند «شیرین» توانسته با چنین سادگی تكان‌دهنده‌ای، جایگاه زنان در جهان را نمایش دهد.»

گاردین نوشت: «كیارستمی با به تصویركشیدن نمای نزدیك از چهره‌ی 113 بازیگر زن كه یك فیلم ملودرام عاشقانه را تماشا می‌كنند، ذكاوت فرهنگی، سیاسی و احساسی را نشان می‌دهد كه اغلب در جوامع مردسالارانه تنزل یافته است.»

 

گزارش نمایش شیرین در تصویر سال را در روزهای آتی در این قسمت بخوانید.

* گزارش لحظه ای ایلنا از نحوه و شرایط سالن و نمایش:  خلاصه

جشنواره فیلم تصویر سال با نمایش فیلم شیرین؛ لحظاتی پیش عصر امروز( اول اسفندماه) در خانه هنرمندان آغاز شد. در این مراسم كه از ساعت 30/17 در خانه هنرمندان آغاز شده است؛ ابتدا فیلم سینمایی شیرین به كارگردانی عباس كیارستمی به نمایش درآمد و پس از آن نیز پشت صحنه این فیلم به نمایش درمی‌آید.

استقبال مردم و علاقه‌مندان از نمایش این فیلم به حدی بود كه علاوه‌ بر تالار بتهوون؛ در تالار ناصری و لابی خانه هنرمندان نیز فیلم به نمایش درآمد و عده‌ای به صورت ایستاده فیلم را تماشا كردند.

صیف‌الله صمدیان(دبیر جشنواره تصویر سال) با تقدیر از هنرمندان و حاضران گفت: ما در این جشن فیلم‌هایی را نمایش می‌دهیم كه قابلیت اكران ندارند و به نوعی فیلم‌های غیرتجاری هستند كه هیچ جا آنها را اكران نمی‌كند.

صمدیان با اشاره به نمایش فیلم شیرین ساخته عباس كیارستمی در مراسم افتتاحیه گفت: قرار بود اولین جایی‌كه فیلم شیرین به نمایش درمی‌آید؛ جشنواره تصویر سال باشد اما متاسفانه نسخه قاچاق فیلم از لندن وارد كشور شد و ورود این نسخه باعث شد تا جمعیت انبوهی به این سالن نیایند.

براساس این گزارش؛ قرار است پس از نمایش فیلم با حضور عباس كیارستمی، جواد طوسی، علیرضا طالبی‌نژاد، محمد رحمانیان و محمدرضا دلپاك فیلم شیرین نقد و بررسی شود.

گزارش کامل خبرگزاری ها از نمایش شیرین را یکجا در ترانه نیوز بخوانید

 

نسخه کامل فیلم کوتاه  گریه / عباس کیارستمی

نام اصلی: رومئوی من کجاست!؟

ارائه شده به جشنواره فیلم کن

با حضور 17 بازیگر زن سینمای ایران( از جمله: ترانه علیدوستی)

دانلود

و دانلود کلیپ حضور ترانه علیدوستی در این فیلم ؛ از وبلاگ خبری / دانلود

 

ـــــــــ»»»

  خونْ بازی ِداریوش اقبالی

 

آخرین سنگرْ سکوته     خیلی حرفا گفتنی نیست

انتشار تک آهنگ « خون بازی» داریوش اقبالی در کنار دو اثری که این وبلاگ به آنها پرداخت، چهره ی به یادماندنی ای به هفته ی آخر بهمن ماه سال 88 داد.

فارغ از تعهد داریوش اقبالی که نسبت به چه چیز و چه جریانی ست، از اینکه هنرمندی را همیشه در اوج و در همسایگی با اندیشه و تفکر و بخشی از مردم اش می بینم، عمیقا به دوستداری او( آواهای عاشقانه اش) افتخار می کنم. به قول ِدرست ِاستاد ایرج جنتی عطایی، داریوش نماینده ی ترانه ی نوین و آگاه و بیدار ایرانی ست.

او که روزگاری به شوق ِدختر تازه متولد شده اش بیتا و غیرتی که نسبت به جوانان ِهوادار و مبتلایش داشت، از دام بیماری اش با همتی مثال زدنی و ستودنی رها شد، حالا پاک و سالم و برومند به بلوغ ِهنری و فرهنگی اش رسیده، و در ادامه ی نزدیک به چهل سال خوانندگی وهنرمندی ِآگاهانه، همچنان یگانه و بی همتا در میان خوانندگان ِکوچ کرده از وطن( که بسیاری منفعل و فرومایه اند) حضوری بی بدیل در موسیقی عاشقانه و اجتماعی دارد. داریوش در آهنگ راهی که در قالب یک وصیتنامه است به پسرش میلاد با حقانیت می نویسد: بگو که مثل ِمن کسی/ به پای عشق سر نداد// از آنسوی آبی آب/ خبر نشد، خبر نداد.

 

بخوانید

دانلود صوت + کلیپ( کیفیت فوق العاده و عالی و متوسط) آهنگ خون بازی

کلیپ را هنوز ندیده ام،اما صوت فوق العاده است.

با تشکر از لینک دانلود در این وبلاگ

با جستجو در گوگل هم می توانید آهنگ سنتوری را که میلاد( فرزند داریوش) می خواند را دریافت کنید.

 

 

  *  یک پارتی بازی ِدرست و تبلیغاتی!

 

گروهی از دانشجویان و علاقمندان تئاتر و سینما نمایشنامه ای را به صحنه خواهند برد.

این برنامه که با نام «اهمیت ارنست بودن» به روی صحنه ی فرهنگسرای ارسباران می رود از تاریخ چهارم تا ششم اسفند و در ساعت 18 اجرای عمومی دارد.

این گروه از خوانندگان این وبلاگ (آنهایی که پیگیرنمایش های دانشجویی و تجربی هستند) دعوت کرده تا در تماشای آن حضور داشته باشند.

پوستر این نمایش را دریافت کنید.

 

 

ــــــــــ»»»»

* آلبوم جدید محسن چاووشی به نام ژاکت را از فروشگاههای معتبر فرهنگی تهیه نمایید.

* فیلم به رنگ ارغوان ساخته ابراهیم حاتمی کیا و فیلم شب ساخته ی رسول صدرعاملی با هنرمندی خسرو شکیبایی ، امین حیایی و عزت الله انتظامی در اکران سینماهاست.

 

 *

پی نوشت خبری 30 بهمن : به رنگ ارغوان در 2 روز اول نمایش خود توانست 63 میلیون فروش داشته باشد و اکران فیلم شب نیز علیرغم وعده های داده شده به علت فروش مناسب هر شب تنهایی( آن هم به کارگردانی جناب رسول صدرعاملی) به تعویق افتاده است.

 

این یادداشت همچنان با مطالب دیگری در روزهای آتی تکمیل خواهد شد.

تکمیل شده تا ۳۰ بهمن

 

ــــــــ»»»

خبرهای جدید:

- جشن سالانه سینمای ایران در دانشگاه «یو.سی.‌ال.‌ای» با نمایش درباره الی تمام شد. لینک

- اکران عمومی فیلم شب منتفی شد. لینک

- اسامی فیلم هایی که قرار است در تصویر سال به نمایش درآیند. لینک 

*

و این خبرهای 2 اسفند 88:

- راز دشت تاران تابستان89 اكران می‌شود. لینک

- «مانی حقیقی» جدید‌ترین فیلم خود را با مسعود رایگان بهار89 در برلین می‌سازد. لینک

* آیا اتفاق می افتد:

- نخستین كنسرت رسمی «محسن چاووشی» در جشنواره موسیقی فجر!!!! . لینک

 

متن اخبار را از ترانه نیوز هم می توانید پیگیری کنید

www.taranehnews.blogfa.com

 

  *  نکته ی حاشیه ای: هیچ دقت کرده اید که اکثر ورودی های این وبلاگ که برای شما در معرض نمایش قرار می دهم، رنگ تصویرشان ناخواسته و خداخواسته منطبق با این وبلاگ و رنگ کرم مشکی اش است. مشق آفتاب و پوستر چاووشی و خیلی چیزهای دیگر.

 

 با این وبلاگ همراه باشید

 


* پی نوشتِ سه شنبه 4 اسفند 88:

با سلام و پوزش از خوانندگان این وبلاگ؛ دبیر تا روز شنبه هفته ی بعد در مسافرت بوده و این وبلاگ لینک و خبر و یادداشت جدید نخواهد داشت.

*

با سلام/ سه شنبه ۱۱ اسفند

تا انتهای هفته، ۱۴ اسفند وبلاگ در یادداشتی به روز خواهد شد. باز هم مشکلات نرم افزاری کامپیوتر.

اخبار نمایش در تصویر سال را پیگیری کنید. نمایش پشت صحنه ی فیلم درباره الی...

به خاطر ضعف و قوت های آلبوم ژاکت محسن چاووشی

مرثیه و حکمتی برای یک تقدس زدایی ِمُحترم و مُدرن و سازنده

 

دوران گیجی و سر گیجگی ت گذشت

محکم بشین دلم این دور آخره

 

دبیر این وبلاگ بعد از این به خوانندگانش قول می دهد که دیگر در برابر هیچ پدیده ای شیفته وار ننویسد و اجازه بدهد که جوانه ی سر بر نیاورده، ابتدا به عرصه برسد و  سپس در مورد آن بنویسد. موضع ِمدهوشانه و چراغانی بستن این وبلاگ در مسیر آمدن آلبوم ژاکت محسن چاووشی، بیش از حدی بود که آلبوم پس از انتشار بتواند با ظرفیت اش به آن پاسخگو باشد.

با تمام احترامی که برای محسن چاووشی عزیز قائل هستم و گنجینه ی محترمی که برایش در گوشه ی قلب و ذهن ام قرار داده ام و در اوقات دلتنگی نیوشنده ی آواهایش می شوم، باید بگویم( همانطور که در شب ِپیش از انتشار آلبوم در قسمت چهارم ارغوان نامه نوشتم) یکی از ویژگی های انتشار رسمی و به عرصه آمدن شناسنامه دار هر هنرمندی مواجهه ی مستقیم آن با انتقاد و محاکات است.

*

ما خودکامه و آدم کش نیستیم که بتوانیم و به ناحق، حق داشته باشیم که به انسان ِمقابل مان حکم دهیم که مانند ِمیل ِما عمل کند و یا با کوچکترین( و حتی بزرگترین) کجْ روی، صفحه ی حیات ِمادی و معنوی او را در حافظه ی وجودی خودش و خاطره ی خودمان پاک کنیم.

هر انسانی ساحت ِمخصوص به خود، و سیاست ِمخصوصی نیز جهت ِاداره ی آن ساحت دارد. قصد ورود به مبحث ِآزادی( طلب ِحق ِخود) و آزادگی( طلب ِحق ِدیگری) و تعارض معنایی آنها با یکدیگر را ندارم، اما در حوزه ی مدرنیته نیز تا جایی که انسانی به دایره ی حقوقی انسانی دیگر تعدی نکند حرجی بر او نیست. دیوارها کاغذی شده و بتن ها برچیده شده، مرزها شفاف و سفرها درونی شده. سایش ِانسان ها به ساحت ِیکدیگر گاه سازنده است و گاه فرساینده. و در این حال برکت و در عین حال ضلال ِتمایز ِ بین سنت و مدرنیته پدید می آید که همان قبیله ی انفرادی انسان ها و فردیت و خودکفایی آنهاست.

در دنیای مدرن، لیدرها و رهبران دیگر قدسی نیستند و از المپ به زیر می آیند و در میان عموم حیات عرفی خود را طی می کنند. برتری امتیازی آنها دیگر وابسته به مشیت الهی نیست و از یک منبع آسمانی رزق نمی گیرد.  بلکه مشی فکری، فرهنگی و سر آخر اخلاقی آنها ملاکی برای قضاوت می شود.

در دنیای مدرن، هیچ حوزه ی امنی وجود ندارد. تمامی پدیده ها قابل نقد بوده و هیچ امری و انسانی به خاطر باوری قدسی محترم نیست، بلکه این باروری و پروراندگی معناهای ذهنی و متنی توسط انسان است که آنها را به همراه صاحبنظرش محترم می کند. از آن سمت نیز هیچ انسان و هیچ پدیده ای با یکبار و حتی تا هزار بار نقد شدن، نازل بودن اندیشه و خلاف فکری، از هستی ِجاندار ِخود ساقط نمی شود و می تواند با مروری بر اندیشه ی خود و اصلاح ساختارهای آن و ویرایشی که بر نوشتار فکری خود انجام می دهد دو مرتبه و حتی برای هزارمین مرتبه به عرصه بازگردد و اندیشه اش را عرضه کند و باز بازار نقادی ها برای احیا و یا امحای او برپا شود. امحایی با این امید که مُرده ی عرصه ی مدرن، توان و فرصت زنده شدن را همچنان و همیشه دارد.  

*

دبیر این وبلاگ این همه نوشت که بگوید:

آلبوم ژاکت محسن چاووشی در اولین روز انتشار خود با انتقادات بسیاری مواجه شد. سطح کیفی و فنی کار و همچنین خرق عادت ها و تغییر شیوه ی چاووشی با آنچه که از او انتظار می رفت هماهنگ نبود.... صبر کنید!... همین سطر پیشین، نافی ِاندیشه ی مندرج در سطور فوقانی ست. چرا که با تمامی علمی که در هنگام نگاشتن آن داشته و دارم، اما انگار باز با خودکامگی تمام، اجازه ی تجربه و حتی اشتباه را به هیچ کس نمی دهد.

رسیدن به مدرنیته و آنچه که در ایران به نام جامعه ی مدنی و شمایلی از آن مطرح شد مستلزم ِآزمون و استمرار است.

و حالا محسن چاووشی مدت هاست که از حالت قدسی و مظلومیت و اتاق امن خود در آمده است. حالا دیگر بحث قدیمی سرقت آلبوم های او و یا اینکه در خانه اش می نشست و پنجره ها را با پتو می پوشاند که استودیویی درست کند به ما مربوط نیست. نتیجه ی کار اهمیت دارد و  او با انتشار قانونی دو آلبوم، خود و سبک خوانندگی و آهنگسازی و تنظیم و شعرش را در معرض نقد قرار داده است. و حالا که او چنین شهامتی و بیشتر از آن چنین سیر تاریخی و واقعی ای را طی کرده، باید مخاطبان جدی و هواداران واقعی او خود را به سلاح نقد مسلح کرده و اگر کوتاهی و خسرانی در آلبوم ژاکت او می بینند، بی محابا به او( صد البته با حفظ احترام و رعایتِ اخلاق ِنقد) شلیک کرده، تا از نتیجه ی این تصادم افکار و آراء، چیز مبارکی متولد شود.

نتیجه ی این انتقادها و (به زعم نگارنده) شلیک ها، فراهم آوردن تسهیلاتی برای هر دو جانب ِ این جنگ است: اول اینکه محسن چاووشی با جمع آوری نظرها و دیدگاهها و انتقادات و تحلیل آنها، در راهپیمایی موسیقایی خود بعد از این تغییری ایجاد خواهد کرد و به قولی به آلبوم محبوب هوادارانش( متاسفم) سری خواهد زد و دوم اینکه ضریب شیفتگی در نزد فن های او کاهش می یابد و با خود او مواجه می شوند. مواجهه ای که فارغ از هزینه هایش ( یک مورد آن: بت شکنی) عیارسنج مطلوب و عقلانی ایست.

نتیجه ی این جنگ ِآگاهانه بین هواداران و خواننده ی آلبوم ژاکت( که منکر نکات مثبت آن هم نمی شویم)، احیا و یا امحای هر دوی آنها و بیشتر شخص محسن چاووشی ست. او پس از این یا همچون اسفندیار روئین تن خواهد شد و یا متاسفانه تنی خواهد شد میان این همه تن هایی که در موسیقی ایران فعالیت دارند.

 

 

ـــــــ»»»»

وبلاگ خبری ترانه علیدوستی به زودی به روز می شود.

 

جشنواره 28 فيلم فجر / قسمت سوم

در نبود ِحضوری شاخص از ترانه علیدوستی وغیبت ِ زندگی با چشمان بسته

وبلاگ خبری از زاویه ی « به رنگ ارغوان» به اختتامیه جشنواره 28 می نگرد.


ابراهیم حاتمی كیا:

مرا در اوج می خواهی!؛ تماشا كن، تماشا كن

مقدمه:

بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر با تمامی افت و خیزهایی كه داشت چهارشنبه شب با اهدای سیمرغ های بلورین و دیپلم های افتخار درسالن همایش های برج میلاد به پایان رسید.

در این دوره از جشنواره كه در فضایی متفاوت با سال های گذشته برگزار شد، ترانه علیدوستی با فیلم- انیمیشن «رازدشت تاران» در آن شركت داشت.

این فیلم كه تصویربرداری صحنه های رئال آن با حضور ترانه علیدوستی و در زمان های خالی تمرین هایش برای نمایش متوقف شده ی «روز حسین» انجام شده بود، دومین فیلم او در ژانر سینمای كودك و بعد از انیمیشن«جمشید و خورشید» می باشد. اجازه بدهید در زمان مناسبی به این فیلم خواهیم پرداخت.

 فیلم بعدی ترانه علیدوستی با نام «زندگی با چشمان بسته» به كارگردانی رسول صدرعاملی نیز به علت تمام نشدن مراحل تدوین و موسیقی آن به نمایش در جشنواره نرسید. تازه ترین اثر رسول صدرعاملی جزو آثاری بود كه به تلاش وعقیده ی برگزاركنندگان جشنواره فیلم فجر، حضور آن باعث گرمی جشنواره می شد، اما به رغم تمامی فضاسازی های رسانه ای و تلاش مدیران، رسول صدرعاملی فیلم خود را به جشنواره 28 فیلم فجر نتوانست برساند.

با این حساب ترانه علیدوستی كه در دوره ی پیشین جشنواره با دو فیلم تردید( كاندید بازیگر نقش اول زن) و درباره الی، حضور چشمگیری در جشنواره داشت و در جشنواره 26 فیلم فجر نیز با فیلم كنعان( كه با بد اقبالی نتوانست حتی به فهرست كاندیداها راه بیابد) شركت كرده بود، در دوره 28 جشنواره فیلم فجر به علت نرسیدن فیلم زندگی با چشمان بسته و استقبال محدود از فیلم راز دشت تاران، بی رمق ترین دوره از جشنواره را در میان حضورهایش( دوره های 20،22،24،26،27 ) از سر گذراند. او غیر از چند دیدار از تئاترهای شركت كننده در جشنواره فجر( نظیر مونولوگ همه خانه سیاه است به كارگردانی حسن معجونی و ...) كمترین حضور را در دوره 28 جشنواره فیلم فجر داشت.

وبلاگ خبری ترانه علیدوستی به خاطر شرح فوق و همچنین عدم حضور فیلم شرقی( با بازی خسرو شكیبایی)، رشته ی نوشتار سینمایی اش در این یادداشت را پیرامون فیلم« به رنگ ارغوان» ریسه می بندد و برای موفقیت آن شادمانی می كند. سیمرغ ها مبارك ات باشد آقای ابراهیم حاتمی كیا.

لازم به ذكر در مقدمه است كه فیلم رازدشت تاران در بخش نگاه نو ( فیلم های اول و دوم) مورد تقدیر ویژه ی هیئت داوران به علت «بهره برداری خاص از جلوه های ویژه» قرار گرفت.

 

  *  گزارش اختتامیه جشنواره 28 فیلم فجر

-         جوائز بخش بین الملل. لینک

سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه: ابراهیم حاتمی كیا/ به رنگ ارغوان

-         حاتمی‌كیا: وزن سیمرغ «به رنگ ارغوان» پنج سال است. لینک

-         اسامی نامزدهای بخش مسابقه سینمای ایران اعلام شد. لینک

به رنگ ارغوان در بخش های بهترین چهره پردازی، نقش مكمل مرد(كوروش تهامی)، فیلمبرداری، فیلمنامه، فیلم و كارگردانی نامزد كسب سیمرغ بلورین شده است.

-         نامزدهای دریافت سیمرغ بخش فیلم‌های اول و دوم جشنواره فجر. لینک

فیلم راز دشت تاران در این بخش از جشنواره حضور دارد.

-         سیمرغ های بلورین مسابقه سینمای ایران بال گشودند. ایسنا و مهر و ایلنا

فیلم به رنگ ارغوان سیمرغ بهترین فیلمبرداری، بهترین كارگردانی، بهترین فیلم و فیلم محبوب تماشاگران را كسب كرد.

 

-         حرف‌‌های «ابراهیم حاتمی‌كیا» پس از دریافت سیمرغ بلورین. لینک

* صوت اختصاصی: از وبلاگ خبری ترانه علیدوستی بشنوید 

 

-         جوایز كارگردانی فیلم‌های اول و دوم به «نفوذی» و «پرسه در مه» رسید. لینک

گزارش اختصاصی: فیلم راز دشت تاران به كارگردانی هاتف علیمردانی و محمد لطفعلی و تهیه كنندگی داریوش بابائیان، به خاطر بهره گیری خاص از جلوه های ویژه مورد تقدیر هیئت داوران بخش فیلم های اول و دوم قرار گرفت.

 

 

 

داریوش بابائیان و هاتف علیمردانی برای دریافت لوح به روی سن رفته و جایزه خود را دریافت كردند. بابائیان در سخنانی به سختی های تولید فیلم كودك اشاره كرد و گفت: بخش خصوصی باید بسیار جسور باشد كه بتواند دست به چنین اقدامی بزند و ما این سختی را به شوق حمایت از سینمای كودك انجام دادیم. او در ادامه با مخاطب قرار دادن وزیر ارشاد خواستار حمایت آنان ازسینمای كودك و مهیا ساختن شرایط اكران چنین فیلم هایی شد.

گفتنی ست به روال برگزاری جشنواره امسال و هر صحبت رسمی ای كه ازسوی برندگان جوائز از پشت تریبون می شد، در هنگام این صحبت داریوش بابائیان برخی تماشاگران اعتراض كرده و با هو كردن و دست زدن مانع می شدند.      

-         مراسم اختتامیه جشنواره فیلم پنج شنبه ساعت23  از شبكه اول پخش می‌شود. لینک

 

   *   گزارش حاشیه ی جشنواره فجر:

-         هجوم مردم به برج میلاد و درگیری مسولان انتظامات با خبرنگاران. لینک

-         تحریم اختتامیه جشنواره فیلم فجر از سوی اهالی رسانه. لینک

-         مسعود شاهی به خبرنگاران : از دست من کاری بر نمی‌آید. لینک

-         یک اتفاق عجیب و منحصربه فرد؛ مجری سیمرغ را به فیلم خود داد.لینک 

-         سه جایزه جشنواره فیلم فجر عوض شد! لينك

 

   *   گزارش حاشیه جشنواره از وبلاگ خبری :

-         ابراهیم حاتمی كیا و سید جمال ساداتیان و حمید فرخ نژاد در ردیف دوم سالن در كنار یكدیگر نشسته بودند. تصوير بزرگ

-    هر بار كه تصویر حاتمی كیا و اطرافیانش به روی پرده ی نمایش می افتاد، جمعیت یكپارچه ایشان را تشویق می كردند. این تشویق ها در هنگام كسب جوائز به رنگ ارغوان به اوج خود رسید.

-    در بخش اهدای جوایز بازیگری نقش اول مرد، برخی تماشاگران نام حمید فرخ نژاد را صدا می زدند. وقتی كه جایزه به محسن تنابنده رسید و او با اجازه از فرخ نژاد جایزه اش را دریافت كرد، سالن حمید فرخ نژاد رامورد تشویق قرارداد و علی معلم این را هم به نوعی سیمرغ برای بازیگر به رنگ ارغوان و شب واقعه دانست.

 

-    در هنگام سخنان ابراهیم حاتمی كیا برای دریافت سیمرغ بلورین بهترین كارگردانی وقتی كه حرف های او به سمت انتقادی جدی تر پیش می رفت، میكروفن او دو بار به علت مشكلات فنی قطع شد و رشته ی كلام را از هم گسستاند!!.

-    اعتراض تماشاگران به سخنان رسمی در مراسم وقتی به اوج خود رسید كه تهیه كننده ی فیلم نفوذی به جای استفاده از میكروفون دستی، به پشت تریبون رفت و متن طولانی ای را از روی برگه ای كه آورده بود خواند. جو سالن برای دقایق بسیاری متشنج شد.

-    وقتی كه پرده نمایش سالن چهره ی خانم حمیده خیرآبادی را بی خبر از همه جا برای مدتی پخش می كند، جمعیت به شدت او را مورد تشویق قرار می دهند. فرد كناری وقتی ایشان را خبر می دهد كه دلیل تشویق ها نمایش چهره ی او می باشد، شادی نجیبانه ای او را فرا می گیرد. احترام به انسان ها و پیشكوست ها و بزرگان یادمان نرود.

-    در كلیپی كه از حواشی نشست های خبری و اتفاقات جشنواره پخش شد، نكته ی باریك تر از مویی قرار داشت كه به شدت مورد استقبال تماشاگران قرار گرفت.  با كارگری از مجموعه ی برج میلاد مصاحبه شده بود كه بیشتر از هزار كارشناس فرهنگی، به امور آگاه بود و همچون یك فیلسوف برای مواجهه ی فرهنگی ایده های انسانی ارائه می كرد. 

 ــــــــ»»»»

یادی از یادداشت های گذشته

به بهانه ی نمایش كنعان در جشنواره 26 فیلم فجر

 

سلوک ِترانه علیدوستی و سیمرغ ِازلی

 

می گویم : داشت از درب خروجی سینما فلسطین بعد از تماشای افتتاحیه ی کنعان خارج می‌ شد که عکس را بی هوا گرفتم. هزار تا عکس به کنار و این هزار و یکمی چقدر جادویی و معنادار است برای من.

 

 

می گوید: اصلا عکس خوبی نیست. کادر به تمامی نتوانسته پهنای چشمها و بلندای بینی و پیشانی را در خود جای دهد. حاصل یک اتفاق است، كه این اتفاق هم اصلا هنری و حرفه ای نیست. اگر منظور ثبت چهره بود که اصلا نمایان نیست، و اگر موج تصویربود که آنهم آنقدر که رویش حساب بازکرده ای از کار در نیامده. شاید یک ویژگی نسبتا خوبش همان نمایش نیمی از تصویر سوژه در پیش زمینه و نیمه ی دیگر چهره ی شخص ِایستاده در پس زمینه باشد؛همین.

 

می گویم... نمی گذارد چیزی بگویم!

 

می گوید: ... که آنهم شاید با فتوشاپ گوشه های کادر را بریده باشی و یا اصلا موج را هم با کمک ابزار آن روی عکس انداخته باشی.

بغض می کنم... خودش می داند که ظالم شده!

می گوید: البته هیچ آدم عاقلی نمی آید نیمی از چهره ی سوژه ی مهم اش را با کمک و در واقع جفای یک نرم افزار برش بزند... و می دانم که تو خیلی عاقلی!

آرام می خندم... خودش می داند، اما باز می پرسد:

منظورت از این عکس چیست؟ حرف حسابت را درست بگو!

 

می گویم : آیا در ازدحام ِمتکثرِ این نقش ِنشسته بر پیکره ی شال ِآبی؛ طرحی از سیمرغ ِافسانه ای نمی بینی که بی اُذن ِداوری و یا محکمه ای هنری، خوش و آرام و آسوده، نشسته بر شانه ها و گیسوان ِساکن ِسمت ِروشن و معصوم و معنادار زندگی!؟


 

   *  یادمان خسرو شكیبایی

مستند «ساكن صحرای سكوت» كه به یاد خسرو شكیبایی ساخته شده است روز 13 بهمن ماه در برج میلاد برای اصحاب رسانه به نمایش در آمد. سركار خانم پروین كوشیار همسر محترم خسرو شكیبایی نیز به عنوان مهمان ویژه در این برنامه حضور داشت؛ كه پس از پایان نمایش در نشست خبری شركت كرده و به سوالات خبرنگاران پاسخ داد.

 

پیش از این قرار بود كه فیلم شرقی با بازی خسرو شكیبایی در جشنواره امسال رونمایی شود كه متاسفانه این امر ممكن نشد.

-         متاسفانه با درگذشت خسرو شكیبایی كار به شكل دیگری ادامه پیدا كرد. لینک

-         گزارش تصویری نشست «ساكن صحرای سكوت». لینک 

-         در انتظار انتشار كتاب نفیسی شامل دست‌نوشته‌های خسرو شكیبایی. لینک

-         نشانی های سید علی صالحی را خسرو شكیبایی دكلمه كرده. لینک

از ترانه نیوز هم می توانید لینك كامل این چهار خبر را بخوانید.

 

عصر شنبه 17 بهمن ماه

برنامه بزرگداشت خسرو شکیبایی در خانه هنرمندان واقع در خیابان طالقانی برگزار می شود.

علاقمندان می توانند در این برنامه شرکت نمایند.

*

گزارش برنامه 17 بهمن ماه در خانه هنرمندان

شنبه ی هفدهم بهمن ماه( همان روزی که از صبح اش روشن بود و با پیامکْ جشن ِشفـّافی ِهوا که سرمای دلچسبی هم داشت را به عزیزی تبریک گفتم) روز عجیبی بود. خبر برنامه را از مدتی پیش به محبت اشکان نامی داشتم و بعد از آن هم در تمام دوره ی فجر امسال غصه دار جای خالی خسروشکیبایی بودم. می شد با خود فکرکرد که شاید او هم فجر را تحریم کرده، اما محرومیت ما از دیدار جسمانی او آنقدر هست که با این دلخوشکنک ها نمی شود فاجعه ی هجرت او را فراموش کرد.

ساکن صحرای سکوت در جشنواره فیلم فجر نمایش داشت. با حضور ندیم ِروزگار خسرو شکیبایی. پیش از این فیلم را دیده بودیم و بعد از این هم خواهیم دید.

برنامه ی خانه هنرمندان در روز 17 بهمن مربوط به نمایش ساکن صحرای سکوت می شد. ویژه برنامه خاص دیگری نبود و فقط در سکوت سالن نشستم و زل به صحرای هامونی که سکوت اش هم طنین ِسکوت ابدی او در سرزمین دوستدارانش است.

 

یک نکته ی ستودنی مراسم مربوط به مشاهده ی هزارباره ی آقایان کوروش سلیمانی و مهرداد صدیقیان می شود. این دو عزیز در هر برنامه ای که برای خسرو شکیبایی برپاشده و نامی از او هست، هستند و با صداقت و شرافت یاد ِعزیز از دست رفته را گرامی می دارند.

نمی شد به آنها نگویم. اگر نمی گفتم انگار و حتما کلمات ِباریده را به برهوت کشیده و کشته بودم. سلام دادم به رسم مهربانی و گفتم که دیدم تان!. گفتم که می بینم و می بینیم که در هر مراسمی که هست ساده می آیید و گوشه ای به تکریم می ایستید و اشکی می ریزید. با نمک شناسی تشکر کردند از اینکه دیده می شوند و دقتی هست. نامشان ثبت است. نامشان درغفلت ِ بیشماری که فقط ادعای مهرمندی داشتند و از یک تسلیت ِعمومی هم پرهیز کردند، ثبت است.

توی پشت صحنه ی دنیای ما

خوبی و بدی می مونه یادگار

زندگی برای ما یه خاطره س

از تمام قصه های روزگار

*

خبر:

آخرین هنرنمایی سینمایی خسروشکیبایی در اکران سینماهاست.

-         اكران عمومی « حيران » با 7 سينما آغاز شد. لینک

-         كوثری: از هنر «خسرو شكيبايی» سؤاستفاده تبليغاتی نمی ‌كنيم. لینک


 

ــــــــ»»»»

آخرین خبر/ جمعه 16 بهمن 88

ترانه علیدوستی به بازیگران نمایش آتیلا پسیانی پیوست

از ایسنا می خوانیم:

ترانه علیدوستی به جمع بازیگران نمایش «پروفسور بوبوس» به كارگردانی آتیلا پسیانی پیوست.

به گزارش خبرنگار تئاتر خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این نمایش كه نوشته‌ی الكسی فایكو است از اواخر فروردین‌ماه در تالار اصلی مجموعه‌ی تئاتر‌شهر به صحنه می‌رود.

پیش از این حضور بازیگرانی هم‌چون رضا كیانیان، فاطمه نقوی، برزو ارجمند، بابك حمیدیان، ستاره پسیانی، الهام عسگری‌شكیب، خسرو پسیانی، مهدی صدر و نازشادمان در این نمایش قطعی شده بود.

آتیلا پسیانی علاوه بر كارگردانی، طراحی این نمایش را هم برعهده دارد. هم‌چنین ساخت موسیقی را آنكیدو دارش انجام می‌دهد و گروه كارگردانی هم نورالدین حیدری‌ماهر، نازشادمان و ستاره پسیانی هستند.

* با اجرای این نمایش به كارگردانی آتیلا پسیانی، دوره ی جدیدی در پرونده ی كاری ترانه علیدوستی در حوزه ی تئاتر آغاز می شود. او پس از نمایش های فنز، مانیفست چو و نمایش به اجرا نرسیده ی روز حسین، اولین بار است كه با كارگردانی غیر از محمد رحمانیان قدم به صحنه ی تئاتر می گذارد.

 

 ــــــــــ»»»»»

   *  محسن چاووشی با ژاکت اش در سرمای تازه ی زمستان می آید

آلبوم ژاکت با صدای محسن چاووشی بالاخره پس از ماهها انتظار، از سه شنبه 27 بهمن ماه منتشر می شود. او که با صدای حزن انگیزش از سال 84 در نزد بخش عمده ای از مخاطبان موسیقی معاصرایران صاحب جایگاه ویژه ای شده است، به خاطر موسیقی فیلم سنتوری( اثر سترگ استاد داریوش مهرجویی) نیز می توان او را سینمایی ترین خواننده ی اکنون ایران دانست.

محسن چاووشی در پیامی به مناسبت انتشار آلبوم ژاکت و برای پوزش از مخاطبانش به خاطر تاخیر آن نوشته است: تصویر بزرگ

سلام

آره قبول دارم تاخیر بده ، ما ناخواسته یاد گرفتیم برای بعضی کارها تاخیر داشته باشیم. خیلی اوقات بخشیده می شیم و گاهی اوقات هم...!

اصلا اجازه بدین این بار هم مثل خیلی از مواقع دیگه از (بخشیده شدن) حرف بزنیم.

تا 26 بهمن منتظر ژاکت نباشین ، خدا رو شکر نه مشکل مجوز داریم ، نه بحث تکثیر و چاپ و اینجور چیزا وسطه ، حتی دیر بیرون اومدن "ژاکت" به سرد نشدن هوای زمستون امسال هم ربطی نداره ، داستان خیلی سادس :

به این نتیجه رسیدیم که فرصت بدیم تا تمام روزای عزا سپری بشن ، از اربعین گرفته تا سالروز رحلت حضرت رسول اکرم (ص) و شهادت امام رضا (ع). فکر میکنم ژاکت باید روزی منتشر بشه که حال دل همه ما خوب باشه.

تقویم رو بررسی کردیم و رسیدیم به 27 بهمن یعنی روز سه شنبه که خیلیا اون رو تو ایام هفته روز مقدسی می دونن.

اگه این تاخیر چند روز رو هم نمی بخشین لااقل بهم اجازه بدین که فکر کنم منو بخشیدین ، حالا می بخشین یا باید فکر کنم که منو بخشیدین؟!

 

«محسن چاوشی»

دانلود دموی آلبوم ژاکت

 

ــــــــــ»»»»»

   *  چند خبر :

- سجادپور: در جشنواره بيست‌ونهم شاهد تحول سينماي ايران خواهيد بود. لینک

- شمقدري از فيلمسازان ايراني خارج از كشور دعوت كرد. لینک

- حمايت روح الله حسينيان از به رنگ ارغوان و تاكيد بر توليد فيلم‌هاي امنيتي در كشور. لینک

- مذاكره براي ساخت بازي رايانه‌اي «به رنگ ارغوان». لینک

- توضيحات «علي معلم» درباره حواشي مراسم پاياني جشنواره. لینک

- ناگفته‌هاي داور بخش مسابقه جشنواره درباره برندگان سيمرغ. لینک

- اختتامیه بخش تجلی اراده ملی 27 بهمن برگزار می‌شود. لینک

- سينما هم صاحب وزارتخانه مي‌شود. لینک

- در نبود الی: اسامي فيلم هاي بخش زبان‌هاي خارجي اسکار اعلام شد. لینک

*

 

تبریک به برندگان سیمرغ بازیگری فیلم فجر 88

وبلاگ خبری ترانه علیدوستی، سیمرغ ها و دیپلم های افتخار بازیگران نقش اول و مکمل مرد و زن در جشنواره 28 فیلم فجر را به صاحبان آن تبریک و شادباش می گوید.

تبريك انجمن بازيگران به برگزيدگان بازيگري فجر. لینک

و یک تبریک ویژه به خانم نگار جواهریان که نقش آفرینی مناسب اش در فیلم طلا و مس از دیدگاه رسمی مورد تقدیر واقع شد. او که در اولین فیلم ترانه علیدوستی با ایفای نقش رویا همبازی او بود، بارها از سوی منتقدان و تماشاگران جدی سینما و تئاتر مورد تشویق قرار گرفته است.

 

ــــــــــ»»»»»

* تصاویر این یادداشت از وبلاگ خبری ترانه علیدوستی می باشد.

* سخنان ابراهیم حاتمی کیا  در وقت دریافت سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی برای« به رنگ ارغوان» را هدیه از سوی این وبلاگ خبری بشنوید.

تا یادداشت بعدی خدانگهدار


محل درج اخبار جدید/ از ۱۸ بهمن به بعد :

-         فيلم‌هايي كه اين روزها مقابل دوربين‌اند: صدرعاملي و... . لینک

-          پس از ترانه علیدوستی؛ لیلی رشیدی به تئاتر آتیلا پسیانی پیوست. لینک

تمرین های نمایش پروفسور بوبوس به کارگردانی آتیلا پسیانی در حال انجام است تا فروردین ماه سال 89 در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر به اجرا درآید.

 

* خبر ویژه و کم موثق!:

ترانه علیدوستی احتمال دارد که در فیلمی از دکتر علی رفیعی حضور داشته باشد.

 

»»»

دموی ژاکت( آلبوم در دست انتشار محسن چاووشی) را از این وبلاگ می شنوید.

برای دانلود نسخه با کیفیت آن مراجعه کنید.


وبلاگ نشر اندوه به روز شد

سه شنبه های سرشار و تهی؛ و قدرت آفرینندگی انسان 

سیب ِسه شنبه، برهانی ترین و مستدل ترین آیت برای اثبات ِجاذبه ی هفته است. خوش نشین است و میانه نشین. عادل است. نه مثل دوشنبه سر به سودای آغاز ِهفته دارد و مادی شده، و نه مثل ِچهارشنبه دل به تمامی به آسودگی و میمنت ِ آدینه داده.

سه شنبه نه شیطان است و نه فرشته. نه آسمانی به تمام است و نه زمینی به نام. سه شنبه آئینه است. بازتاب دهنده. با آن هر طور كه باشی می شود. بومرنگی ست در دست پرتاب كننده. زاویه ی تعامل ِدست اگر متناسب با خواسته ها نباشد، اگر روح و جان هم جهت نشوند، آنوقت این بومرنگ ِاز دست رفته! در هنگام بازگشت، به جای برگشتن به موعود ِخود، تبعید می شود به نقطه ای ناخواسته. مثل موم و خمیری ست در دست ِآن قابله كه همچون خداوندی شود و نیات خود را در قالب این موم و خمیر معماری كند و به آن شمایل بخشد.

 

 

برای خواندن متن کامل به وبلاگ نشر اندوه بروید.

و شأن نزول اش را در ادامه ی مطلب اش بخوانید.

 

* این یادداشت را که در سحرگاه یازدهم آذرماه نوشته ام ، تقدیم می کنم به ذات ِسه شنبه، حسین صفا( به خاطر مجموعه شعر کنار پله ی تاریک اش و ترانه هایی که برای محسن چاووشی گفته) و خود او که سه شنبه های پرمعنایی دارد.  و می خواهد سه شنبه ی 27 بهمن را برایمان با صدایش جلوه ای(البته امیدواریم) بدهد.

و تقدیم به چهارشنبه ی به رنگ ارغوانی مان.

 


 

 

قسمت ِسوم ارغوان نامه منتشر شد :

دست هایی زنانه بر دکمه های ِکیبورد ِزمُخت

قسمت چهارم ارغوان نامه : این درها را باز کنید!

 

*

فردا؛ 28 بهمن ماه 1388 را در تاریخ ثبت می کنیم: اولین روز نمایش عمومی فیلم به رنگ ارغوان، اولین روز انتشار آلبوم ژاکت ِمحسن چاووشی و نمایش فیلم شب به کارگردانی رسول صدر عاملی و با بازی زنده یاد خسرو شکیبایی

ارغوان نامه

آخرین اخبار تا ۱۰بهمن ماه در یادداشت پیشن تكمیل شده است

زندگی با چشمان بسته در جشنواره فجر ۸۸ نمایش ندارد


 

دبیر این وبلاگ خبری تقدیم می كند

   *  ارغوان نامه / قسمت اول

لكنت و معجزه ی دو رؤیت در سه شنبه... و باز هم سه شنبه!

روایت ِسكولاریته ی به رنگ ارغوان

سجاده نشین ِبا وقاری بودم                 بازیچه ی دست ِكودكانم كردی

 

اگر از لكنت و بی پایه بودن ِتولید ِفیلم ِ«راز دشت تاران» بگذریم( كه در جای خود به آن خواهیم پرداخت و گوشْ زد خواهیم داشت و انتقادمان را هم مدت‌ها پیش از این! با تیتری بیان كرده بودیم)، اتفاقی- كه من از آن به تعبیر معجزه استفاده می‌كنم - در حوزه ی مشاهده ی اكثریت ِتماشاگران ِفیلم فجر 88 روی داد به نام ِرنگ ارغوان.

می خواهم از فعل ِجمع جدا شوم كه دیگران به نوبه ی خود طرز نگاهشان به رنگ ارغوان را خواهند گفت و نوشت و من می خواهم از من ِشخصی‌ام بنویسم. از مَعبد ِفیلم های محدود ِ شخصی‌ام. از قطار ِهامون و شب‌‌های روشن و شب یلدا و آژانس شیشه ای و چندتایی دیگر كه حالا واگنی به همت ِشیدایی ِابراهیم حاتمی كیا به آن افزوده شده كه در وقتِ احتیاج‌ام به هنر سینمایی ناب، سوارش خواهم شد.

به رنگ ارغوان را سه شنبه شب دیدم. از همین جهت 6 بهمن ماه 88 صاحب جایگاه وی‍ژه‌ای در تقویم سینمایی‌ام شد. از رخوت و فقر و غروب ِراز دشت تاران در سینمای سپیده رستم و به شوق تا طلوع ِراستین ِبه رنگ ارغوان در ساعت هفت و مقدس ِسینمای فلسطین هروله كردم. آن مناجات و هراسی هم كه پیش از این داشتم كه نكند فیلم در ادامه ی سیر ِشریف ِفیلم های آژانس شیشه ای و روبان قرمز حاتمی كیا نباشد، چنان با مشاهده ی فیلم رنگ باخت كه در انتهای زیارت ِآن از اینكه به اوی شكوهمندمان شك كرده بودم با چشمانی نمناك، استغفار كردم. به رنگ ارغوان بیش از انتظار بود. حتی كفی كه داشت دو سه متر از سقف ِتوقع‌ام فراتر بود. همچون مادری كه پس از سال ها فرزندش را می بیند و جدا از جستجوی سلامتی او، در پی آن است كه فرزند به فنا نرفته باشد و همچنان در كالبد او رگه های ضخیمی از حضور اجداد، جویباری جهت ِاستمرار خون ِموروثی باشند...

 

... و به رنگ ارغوان ِابراهیم حاتمی كیا، نه تنها فرزند ِخلف او بود، بلكه صفحات ِشناسنامه اش باید جای مُهر ِمـِهرمندی قیومیت ِتمام ایرانیان باشد. كه اگر مانیفست ِ پنهان و عیان ِبه رنگ ارغوان را درك كنیم ... كه اگر املای برملاشده ی ابراهیم حاتمی كیا را بفهمیم... كه اگر بدانیم او در میان ِخطوط ِِنستعلیق ِفیلم‌اش نه فقط به تقابل ِعشق و وظیفه ی ارغوان و بهزاد، بلكه به لشگر كشی ِخونین ِگوشت و تفنگ، و تجاوز ِسیاست به انسان پرداخته و مرثیه سروده و اشك ریخته، كه حاصل‌اش چنین صحنه ی ِفیلم و نی نی نگاهش را مطهر كرده... كه اگر اینها را می دانستیم... كه اگر اینها را می فهمیدیم... هیچگاه در دهه ی چهارم انقلاب اسلامی ریسمان سیاه و سفید را مار نمی‌پنداشتیم و دوستان ِمشترك را مرزبندی نمی‌كرديم.

 

به رنگ ارغوان، سكولارترین فیلم ابراهیم حاتمی كیاست. روبانی كه او به مدد ِفهم و تغزل و شناخت، مابین ِحوزه های درونی انسان كشیده است و با علم و ایمان، به تفكیك ِنهادهای شخصی و عمومی پرداخته است، زمینه ساز سیاسی‌ترین و در عین حال شاعرانه‌ترین اثر اوست؛ كه حرمت ِهر دو را نیز در جایگاهی كه دارند و قابل احترام هستند ارج می نهد.

شیرازه ی دیالوگ‌های فیلم( كه برترین نحوه ی داستان‌گویی در میان ِآثار ابراهیم حاتمی‌‌كیاست) در جمله ای ست كه شفق به دخترش ارغوان می گوید. او همچون پیامبری مامور به رساندن ِنتیجه ی اندیشه ی مشترك شان با مادر است. نتیجه ی اندیشه ای كه حاصل ِیك عمر فعالیت ِساحت ِسیاسی ( و دور از ساحت ِانسانی) آن دو و در پی تحقق آرمان‌های درست یا غلط شان می باشد.

پدر، خسته از مسیری كه طی كرده رو به دختر كه حامل ِژن‌های اوست( ولی هیچگاه او نیست) به رنج و شكست می‌گوید: « هیچ چیز تو دنیا به اندازه ی تو ارزش نداشت».

چه بر سر ِاختلاط و چیرگی ِمفهوم ِوظیفه بر عشق در زندگی ِاین چریك‌های شكست‌خورده( پدر و مادر) آمده كه آخرین وصیت ِ مادر به پدر این است كه به جبران ِتمام ِسال‌های نادیده گرفتن ِارغوان( عشق و انسانیت) پدر او را به نیابت از هر دو، در آغوش بگیرد و تتمه و نتیجه ی راهشان را با گفتن ِاین حرف بگوید؛ بگوید كه ارزش ِانسان و ذات ِاو فراتر از همه ی چیزهای زودگذر و موقتی‌ای ست كه به اشتباه ارزشمندش می‌دانستند.

پدر همچون« كو» و مادر همچون« لی» و همه ی سیاست ورزانی كه عشق ِانسان به انسان را نمی فهمند، كولی های بدنام و فاحشه و آواره ی سرزمین ِارغوانی و معاصر ِ «ابراهیم»‌حاتمی كیا هستند.

در تاریخ انبیاء آمده است كه: در هنگام ِمجازات ِبت شكنی و به آتش انداختن ِحضرت ابراهیم علیه‌السلام، نمرود با دیدن ِنسوختن ِابراهیم مدام فرمان می داد كه آتش را بیشتر و تیزتر كنند؛ غافل از اینكه به فرمان خداوند فرشته هایی با گشودن بال‌هایشان، حائلی عظیم در برابر ِرسیدن آتش به ابراهیم هستند و محیطی امن برای او فراهم كرده‌اند. در همین حال برادر و خواهری به نام های كو و لی از آنجا می گذرند و با دیدن صحنه و عصبانیت ِنمرود، به او پیشنهاد می‌دهند برای اینكه فرشته‌ها(عشق) شرم كنند و بال‌هایشان از پیرامون ابراهیم( انسان‌ ِِخلیفه الله) دور شود و آتش او را بسوزاند، آنها با هم مشغول شوند. نمرود می پذیرد و كو و لی در مقابل فرشته ها عریان می شوند. به جریان ِحمایت ِفرشته ها از ابراهیم ، با مشاهده ی آن صحنه خللی وارد شده و كمی بال هایشان سست می شود، اما باز به لطف ِخدا استحكام می‌یابند و راسخ تر از پیش، پیرامون ابراهیم علیه‌السلام در مقابل آتش نمرود می ایستند.  فرشته‌ها در لحظه آن برادر و خواهر را نفرین می‌كنند و از همان زمان است كه به عقوبت ِنفرین فرشته‌ها، « كولی‌ها» همیشه آواره هستند و بی سرزمین مانده اند. 

*

باز هم از به رنگ ارغوان خواهم نوشت. این تازه اول ِشستشو و غور در دریای ارغوانی ماست.

 

   *  قسمت دوم

وی‍ژه :

آقای احمدی نژاد

سلام

در خبرها خواندم كه پنج شنبه شب به دیدن ِفیلم « به رنگ ارغوان» رفته بودید. این دیدار شما حامل دو اتفاق معمولی بود. اول اینكه به دیدن فیلمی سینمایی( حالا بگوییم خاص) رفته اید و این برای كسی كه باید رئیس ِجمهوری به گستردگی ایران باشد، لازم و ضروری است (شنیده ام كه جناب حسینی وزیر ارشاد، در ابتدای دوران صدارتش به معاونین اش گفته كه اسامی تعدادی از چهره های شاخص هر یك از هنرهای هفتگانه را به حضورش بیاورند تا آشنایی! حاصل شود). و دوم اینكه بعد از دیدار به رنگ ارغوان گفته اید كه فیلم باید اصلاح شود.

در اواخر فیلمی كه دیدید، ارغوان (این طعمه ی معصوم كه مانند عباس حیدری در آن آژانس شیشه ای«گوشت قربانی» ِدو نگاه شده بود) به پای نماینده ای از قدرت كه پایش همچون بایزید بسطامی به گـِل عشق فرو رفته، می افتد و به زاری و ناله می گوید:« به دست و پات می افتم... هر كاری بگی می كنم... فقط نذار بابام كشته بشه».

آقای احمدی نژاد!، آنقدر محق نیستید كه هر كاری می خواهید بگویید تا انجام بدهم، اما با كمال میل به دست و پایتان می افتم كه به تابلوی نقاشی«به رنگ ارغوان» كاری نداشته باشید. هر یك از جزئیات این تابلوی نفیس را كه بردارید، كلیات آن ضربه ی معنوی می خورد. راستش را بگویم انگار كه شن پاشیده بشود به لقمه ای از مائده ی آسمانی مان.

اگر محبت ِعدم ِاين اصلاح را متقبل بشويد، لطف كرده ايد در حق ما.

*

خبر فوری:

* نمايش های وي‍ژه به رنگ ارغوان در روزهای پايانی جشنواره. لینک

 

 

   *  قسمت سوم

تاریخ انتشار: 23 بهمن

دست هایی زنانه بر دکمه های ِکیبورد ِزمُخت

آیا محسن هم!؟...

 

گور بابای ارغوان که کنده شد در آخر فیلم، اما من می خواهم شما را با سفینه ی خیالات خودم ( و خدا را چه دیدی، شاید مطابق با محتوای افکار خود ِحاتمی کیا) ببرم به قبل از تیتراژ اول فیلم و بعد از تیتراژ پایانی فیلم.

 می خواهم فکر کنید که «به رنگ ارغوان» مثلا قسمت دوم از یک سریال تلویزیونی بوده و حالا می خواهم قسمت اول و سوم آن را که ندیده اید شاید!، برایتان روایت کنم.

هسته ی اولیه ی این فکر که داستان به رنگ ارغوان یک تکه از پازل است، وقتی در ذهن ام نطفه بست که در انتهای فیلم، آنجا که بهزاد یا هوشنگ و یا شهاب 8 ( و حتما هزاران اسم دیگر که در هزاران ماموریت ِدیگر کاربرد داشته ولی اما از معجزه ی عشق دیگر نمی خواهد و نمی تواند وارد هزار و یکمی شود و همه چیز را گذاشته و رفته- حالا کی و چطور برگشته بماند برای قسمت های بعد-) می گفتم!؛ همانجا که بهزاد دوربین بر دوش، هویت جدید خود را برای ارغوان برملا می کند و رخ می نماید. در واپسین قاب های فیلم در صفحه ی مانیتور مامور جدید می بینیم که خبر از شناسایی شدن بهزاد می دهد. به کیبورد مامور دقت کردید!؟ دست های زنانه ایی بر روی آن موج می خورد. افق 3 که مامور پیگیری شهاب 8 شده بود، یک زن است.

حالا می خواهد روایت من شروع شود. حالا می خواهم بگویم همانطور که شهاب 8 که بهزاد بود و مرد بود، عاشق ِارغوان و سوژه ی خود شد، آیا بعید نیست که افق 3 هم در مسیر تفحص ِخود، عاشق بهزاد شود!!؟

خب!، پس عشق ارغوان و بهزاد چه می شود!؟ افق 3 چگونه وارد این خط ِ ممتد خواهد شد و مثلث ایجاد خواهد کرد!؟ مگر قبل از آن مثلث ِمحسن و ارغوان و بهزاد را ندیده بودیم!؟ محسن عاشق ارغوان بود اما از او زخم خورده بود و هر وقت هم که معاشقه ی پنهانی بهزاد و ارغوان را می دید( صحنه ی ملاقات رفتن ارغوان به درب خانه ی بهزاد و یا صحنه ای که ارغوان سازدهنی می زند و بهزاد مجذوب نگاهش می کند) محسن به صحنه می آید و هندسه ی آن را به کینه و خشم به هم می زند.

اما حالا قسمت اول این سریال؛ البته اگر اسب ِخیالتان با من تا قسمت سوم سریال که بالا خواندید دویده باشد، قسمت اول را هم تاب می آورید، و گرنه حتما خواهید گفت که دیوانه ام.

قسمت اول را اینگونه در ذهن تان پی ریزی کنید:

محسن هم یک مامور اطلاعاتی بود که در مسیر تجسس از ارغوان ...

در دیدار بعدی تان از فیلم، ببینید که چه کدهای ریز و درشتی از سابقه ی محسن چشمک می زنند.

 

   *  قسمت چهارم

در آستانه ی انتشار همزمان به رنگ ارغوان و ژاکت محسن چاووشی

نشر در وبلاگ: سحرگاه چهارشنبه 28 بهمن ماه 88

 

                                این درها را باز کنید!

 

بعد از دیدار به رنگ ارغوان در جشنواره فیلم فجر، هنگامی که داشتم در خیابان محبوب ام قدم می زدم، یکی از موارد زمزمه هایی که با خودم داشتم، شعر فریاد فریدون مشیری بود که با صدای پرصلابت محمدرضا شجریان ماندگارتر هم شده است: این درها را باز کنید.

فردا 28 بهمن ماه سال 88 روز عجیبی ست. لااقل در حوزه ی شخصی ام. و می دانم که برای بسیاری دیگر نیز. فردا اولین روز نمایش عمومی فیلم به رنگ ارغوان پس از پنج سال توقیف است. از آنطرف فردا روز انتشار دومین آلبوم رسمی و مجوز دار محسن چاووشی است. خواننده ای که سال ها در محاق توقیف بود و حتی به بهانه ی صدای او، سنتوری یکی از فیلم های محبوب این دوره را جدا از دلایل دیگری که می دانیم توقیف کردند و هنوز رنگ پرده را ندیده است.

قصد ندارم به پرونده ی توقیف های فرهنگی بپردازم که شرح بسیار دارد و ترس بسیار هم. داستان کتاب های در انبار خاک خورده را همه می دانیم. نویسندگانی که می نویسند و خودشان می خوانند. بگذریم، فضا پر از سوتفاهم است و نقد دلسوزانه هم تاب آورده نمی شود.

من می خواهم کوتاه به چاووشی و سنتوری و به رنگ ارغوان بپردازم.

محسن چاووشی مدت ها غیرمجاز بود. آلبوم هایش زیرزمینی منتشر می شد. مهرجویی دیدش و کارش را پسندید و افسار موسیقی سنتوری را به دست او داد و اتفاقی شد برای خودش و فیلم. فیلم توقیف شد و یکی از دلایل ارشاد این بود که به خاطر فضای موسیقایی فیلم قدرت کنترل سالن ها را ندارند. (همین الان دارد مرغ پخته ای در قابلمه ی قرار گرفته در آشپزخانه ی خانه ی ما می خندد). داستان سنتوری را همه می دانیم. چاووشی و رادان با آن فیلم به طور رسمی دیده نشدند، ولی     DVD فیلم بارها و بارها و بارها تکثیر شد و میلیونی دیده شد. خیلی ها بعد از سنتوری عاشق چاووشی شدند و شد برایشان یک حسرت بزرگ.

بعد نوبت به دادن مجوزها رسید و وقتی چاووشی به ارشاد رفت به قول ارشادیون! منتظر بودند که یک آدم معتاد و هپلی وارد ساختمان بهارستان شود. اما اینطور نبود. یک شاخه نیلوفر مجوز گرفت و شد اولین آلبوم رسمی محسن چاووشی. حالا او از پرده ی مظلومیت درآمده بود و وارد فضای نقد رسانه ها شد. از او و آلبوم اش بارها انتقاد شد و شاخه ی نیلوفری او را را ضعیف تر از آلبوم های غیرمجاز او دانستند. محسن چاووشی اینگونه وارد فضای نقد و محاکمه شده بود و از آن فضای پاستوریزه در آمد. سهل الوصول شد. و اگر مسئولان فرهنگی عقل و سیاست داشته باشند این قضیه دو مزیت برای آنها دارد. مزیتی که از کنار آن هنرمند مربوطه نیز منتفع می شود. اول اینکه در برابر این عدم صدور مجوزها جبهه ای علیه آنها صورت نمی گیرد و در کنار کسانی که به ناحق بی مجوز مانده اند،عده ای بی هنر نیز مظلوم نمایی نمی کنند. و از آن سمت اسطوره سازی نمی شود و هنرمندان بی ملاحظه در معرض نقد قرار می گیرند و فارغ از حاشیه، ذات آثار آنها مورد مداقه قرار می گیرد. اتفاقی که برای چاووشی به سلامتی افتاد و او غیر از آن روح جاری ای که همیشه دارد و نوستالژی ای که دچارش هستیم، وارد فضای نقد رسانه ای شده و حق این را داریم که او را به انتقاد بکشیم. انتقادی که از کنار آن خود او نیز بهره مند می شود و می تواند سطح آثار خود را بالاتر از اینی که هست ببرد.

فیلم سنتوری نیز می توانست همین روند را طی کند. اگر عده ای به آن با نگاهی مغرض نگاه نمی کردند و همین جواد شمقدری که این روزها افتخارش این است که فیلم های توقیفی ای نظیر به رنگ ارغوان و آتشکار و هیچ و... ( ما که می دانیم برای رونق جشنواره 28 فجر) را اجازه ی نمایش داد، مسائلی را به فیلم سنتوری نمی بست، حالا آن فیلم نیز به یک داغ جگر سوز در نزد بخش عمده ای از هواداران سینمای ایران و داریوش مهرجویی تبدیل نمی شد و با افتادنش به ورطه ی نقد می دانستیم که سطح آن بسیار پایین تر از هامون و درخت گلابی و لیلای مهرجویی ست. اما حالا طوری شده که بخش کم آگاه سینمای ایران مهرجویی را با سنتوری می شناسند.

داستان به رنگ ارغوان را هم همه می دانیم.

 می دانم متن آشفته ای نوشتم. می دانم نتوانستم خوب به جنبه های آنچه که در ذهن ام بود بپردازم و می دانم که منظور نویسنده را دانسته اید.

می خواهم به زعم ابراهیم حاتمی کیا، به مسئولان فرهنگی کشور بگویم که ما نیز مصلحت را می فهمیم (البته به شرطی که ظالمانه عاملی برای کشتار حقیقت نشود)، اما کمی به ما نیز اعتماد کنید. باور کنید سطح فکری و فرهنگی ما آنقدر پائین نیست که بخواهیم با مشاهده ی یک فیلم و یا موسیقی دچار انحراف های اخلاقی و ملی و... شویم. (البته قول هم نمی دهیم اگر اثر فرهنگی ای بخواهد بیدارمان کند و شوکی وارد کند در مقابل آن آسیب پذیر نباشیم.)

اجاره بدهید خود ما تماشاگران و مخاطبان آثار فرهنگی با آنها مواجه شویم و به جای داوری ما، شما پیشاپیش پیشداوری نکنید که ...

 

 

ادامه دارد...

جشنواره 28 فيلم فجر / قسمت دوم

 

 قسمت دوم/ حواشی و متن از حضور و غیبت ِترانه علیدوستی در بهمن ۸۸

لینكستان روزانه ی اخبار جشنواره ۲۸ فیلم فجر


 

برای پیگیری درباره ی نمایش ِفجرانه ی« زندگی با چشمان بسته»

 

فارس با دولت تماس گرفت؛ ترانه نیوز با عوامل

 

كـُت را ول كرده چسبیده به دكمه

                                                                         و

آفتابْ آمد دلیل ِآفتاب

 

این و این را از آرشیو وبلاگ خبری بخوانید تا در جریان اتفاقات قرار بگیرید.

 

حضور یا عدم حضور فیلم زندگی با چشمان بسته به كارگردانی رسول صدرعاملی و بازی ترانه علیدوستی، حامد بهداد، پولاد كیمیایی و... در جشنواره فیلم فجر امسال به یكی از دغدغه های اصلی بخش فرهنگی- سیاسی! خبرگزاری دولتی فارس تبدیل شده است. فارغ ازاینكه دلیل ِنرسیدن ِقطعی ِفیلم زندگی با چشمان بسته به جشنواره 28 فیلم  فجر(كه فیلمبرداری آن از 25 اسفندماه سال 87 آغاز شده است) مربوط به مسائل فنی و آهنگسازی آن می شود یا نه، بخشی از سینماگران و هنرمندان كشور به علت اتفاقات رخ داده پس از انتخابات خرداد 88 علاقه ای به شركت در جشنواره های فجر سال جاری ندارند. آنها به سهم خود نمی خواهند كه با شركت كردن در این دوره از جشنواره، به آن مشروعیت دهند و حضور آنها باعث رونق این اتفاق شود.

دراین حال و با این شرایط خبرگزاری فارس به عنوان نزدیكترین رسانه به دولت (كه به گفته ی آقای محمود احمدی ن‍ژاد: هیچ خبرگزاری ای برای او فارس نمی شود) در تلاش است كه جشنواره فیلم فجر سال 88 را بسیار فراتر از آنچه كه در درونش می گذرد نمایش دهد و با درشت نمایی اتفاقات معمولی و یا به نمایش گذاشتن ِفیلم های حتی كلید نخورده، همه ی كائنات را مشتاق ِاین جریان ِهنری جلوه دهد.

در همین راستا نیز «زندگی با چشمان بسته» (كه فارغ از ارتباط ِمعنوی این وبلاگ با این فیلم، یكی از جالب توجه ترین آثار سینمای سال 88 و 89 خواهد بود)، توجه برگزاركننده های فیلم فجر امسال و به زعم آن خبرگزاری فارس را برانگیخته، و به رغم اذعان و اعلام ِ پیشین رسول صدرعاملی و همچنین مصاحبه ی جدید روابط عمومی فیلم با خبرگزاری ایلنا  در تلاش هستند كه طوری وانمود كنند كه فیلم هیچ مشكلی برای نمایش ندارد و كاملا آماده است كه روی دستگاه آپارات سینماهای نمایش دهنده سوار شود.

 

خبرگزاری فارس در روز سه شنبه 29 دی ماه و طی عملیات جدیدی و بدون هیچ اعلامی از سوی روابط عمومی جشنواره اعلام كرد كه فیلم زندگی با چشمان بسته در بخش خارج از مسابقه! قرار گرفته (یعنی هر طور هست به تنهایی می خواهد این فیلم را در جایی از جشنواره جا دهد) كه این خبر در هیچ یك از خبرگزاری ها درج نشد. این خبر فردای آنروز در روزنامه ی بانی فیلم مورد تمسخر! قرار گرفت و از اصرار خبرگزاری فارس برای نمایش زندگی با چشمان بسته نوشت. خبرگزاری ایلنا نیز در مصاحبه با مدیر روابط عمومی فیلم به ارائه گزارشی از انجام مراحل صداگذاری و همچنین مشخص نبودن آهنگساز فیلم ارائه می دهد. البته در پایان مصاحبه نیز برای خالی نبودن عریضه! از سعی و تلاش گروه برای رساندن فیلمی بدون موسیقی و با صدایی كه هنوز كامل نیست و نصفه شنیده می شود خبر می دهد.

در ادامه خبرگزاری فارس با انعكاس نوشته ی روزنامه ی بانی فیلم و مصاحبه ی خبرگزاری ایلنا، دست به كار می شود و...

 

فارس با دولت تماس گرفت؛ ترانه نیوز با عوامل

... و طی تماسی با « یكی از دست‌اندركاران مدیریتی سینمای ایران» در مورد حضور فیلم زندگی با چشمان بسته در جشنواره فیلم فجر سال 1388سوال می پرسد. این دست اندركار مدیریتی سینمای ایران در جواب خبرنگار سرویس سینمایی خبرگزاری فارس می گوید:« نباید به این جوسازی‌ها و صحبت‌ها اهمیت داده شود. »

آگاهان دنیای رسانه می گویند كه اینگونه تنظیم خبر راه به صواب نمی برد. چرا كه انتشار یك خبر موثق! از یك منبع نیمه غیر موثق!! شأن ِخبری ندارد. مدیر سینمایی ای كه پشت میز كارش و با انبوهی از پرونده ی فیلم ها نشسته، فارغ از فضای فنی این فیلم خاص گفته كه نباید به جوسازی ها اهمیت داد. این بدین معناست كه فیلم زندگی با چشمان بسته به جشنواره می رسد.

اما از آن سمت دبیر وبلاگ خبری ترانه علیدوستی با مشاهده ی روند فوق اقدام به تماس با یك منبع كاملا موثق می نماید و از او در مورد حضور فیلم در جشنواره می پرسد. این منبع موثق و آگاه با تایید ناتمام بودن مراحل فنی و تولیدی فیلم می گوید كه احتمال رسیدن فیلم به جشنواره بسیار بسیار اندك است. وی در جواب دوم به پرسش بعدی ترانه نیوز با خنده می گوید: فیلم به جشنواره نمی رسد.

 

با این همه خاطرمان می ماند: اینجا ایران است؛ سرزمین ِغیر پیش بینی ها و عدم قطعیت ها.

 

درباره این دو خبر در متن فوق بحث كرده ایم:

- تلاش سازندگان فیلم صدرعاملی برای رسیدن به جشنواره. فارس

- نمایش «زندگی با چشمان بسته» در جشنواره فیلم فجر قطعی نیست. ایلنا


 

  *    بازخوانی نمایش ِ« روز حسین» / قسمت اول

 

این عنوان تا مدتی در وبلاگ خبری ترانه علیدوستی درقسمت های بعدی تكرار می شود تا امید به اجرا رفتن این نمایش زنده بماند. در یادداشت های بعدی مطالب دیگری از نمایش روز حسین خواهید خواند. علاقمندان برای اطلاعات بیشتردر مورد این نمایش به آرشیو آذر و دی ماه این وبلاگ مراجعه كنند.

 

وبلاگ سال های تاکنون كه به قلم و احوال عبدالجبار كاكایی می پردازد، در یادداشت اخیر خود ترانه ای از نمایش روز حسین را منتشر كرده است. عبدالجبار كاكایی در ایام آغاز تمرین های روز حسین به دعوت محمد رحمانیان برای نمایش چند ترانه سرود. ( با تشكر از حسین لامعی عزیز برای اطلاع رسانی اش در مورد این لینك )

ترانه ی ذیل، زبان حال ام البنین است كه از امام علی علیه السلام می خواهد كه آشنایان ِبیت ِ او، ایشان را با نام فاطمه صدایش نكنند؛ تا كه سنگینی و بزرگی این نام، یادآور نام بلند فاطمه ی زهرا در ذهن اولاد ِعلی نباشد و فاطمه یگانه باشد.

 

 

ستون این خونه به نام علی       چراغ این خونه همون چراغه

به اسم دیگه ای صدام كن هنوز    حس می كنم  فاطمه تو اتاقه

 

مادر ِقصه های نا تمومم          مادر ِغصه های سخت و سنگین

مادر ِگریه های سرد و خاموش   مادر ِخاطرات تلخ و شیرین

 

به اسم دیگه ای صدام كن كه من          سایه ی تلخ ِقصه ای پَـرپَـرم

فقط برای خاطرات ِعلی          فقط برای بچه ها مادرم


ترانه نیوز

www.taranehnews.blogfa.com


 

لینكستان روزانه جشنواره فیلم فجر/ بهمن 88 – قسمت دوم

برای خواندن قسمت اول كلیك كنید

 

*  پنج شنبه 1 بهمن  88

 

متاسفیم؛ برای نماینده ی لایق ایران عمیقاً متاسفیم

اعلام فهرست کوتاه اسکار فیلم خارجی/ «درباره الی... » از رقابت بازماند. لینک

 

خبر اختصاصی وبلاگ خبری:

ترانه علیدوستی در فیلم - انیمشین «راز دشت تاران» در نقش یك پرستار ظاهر می شود.


به پاس خاطره ی پنج سال انتظار

دبیر این وبلاگ خبری از دغدغه ها و دقایق اش می نویسد :  

 

فردا روز سختیه... خیلی سخت!

به رنگ ارغوان

جولانگاه ِتقابل ِعشق و آرمان

همان هنگام كه داوود در هیاهوی آن همه خطوط و روبان قرمز و شوق و داعیه ی پاسداری از آنها، زانو زد در مقابل ذات اش و آن لاك پشت ِپیام آور ِ فرصت و تهدید را به توبیخ در دست گرفت كه چرا محبوبه را به محدوده ی زندگی او راه داده، می شد زایش ِعلنی ِتفكر ِ معاصر ِ ابراهیم حاتمی كیا را به مشاهده نشست: در قابی به نام «تقابل ِعشق و آرمان/ مهر و وظیفه»؛ كه پیش از آن در فضای تغزلی ِآ‍ژانس شیشه ای با فاطمه اش( این مقدس ترین زن ِسینما) به مناجات نشسته بود كه:« فاطمه! به پسرها تفهمیم كن كه پدر مجبور بود ازعباس حمایت كنه»

 

... و حالا... در بزنگاه ِ «به رنگ ِارغوان»... ابراهیم حاتمی كیا...

خدایا! شما را به جان ِفاطمه كمك اش كنید تا...

سلام به رنگ ِارغوان

سلام به سینمای متعهد و اندیشه مند

سلام به تداوم ِمنطقی ِآژانس شیشه ای

سلام به لحن ِخوشاهنگ ِسین های سیاست و سینما

*

به رنگ ارغوان!، گوشه ی دل ام!، عزیز كرده ی این دل ِبی قرار. كجا بودی این همه سال!؟. تنها بازمانده ی سینمایی كه دوستش داشتیم: آژانس شیشه ای، روبان قرمز، متولد ماه مهر، شوكران، اعتراض، قرمز،زیر پوست شهر، دو زن و چند تایی دیگر. ای از كاروان جدا مانده!. ای قوه ی عاقله!. چه آمد بر سر ما این همه سال!؟ هیچ فهمیدی!؟ هیچ پرسیدی!؟ سر برده بودی در لاك ِ مستوری و ندیدی كه چه فضاحتی در فقدان این كاروان های محترم، پاشیده شد به بی احترامی تمام روی پرده ی سینما. سینما دیگر ناب نبود و بكر نماند و دست خورده ماند. هیچ فیلمی این اواخر ما را به عمق نبرد و با شعرمندی به شعورمان نرساند. غیر از چندین بارقه از هنر و استثنا، پرده ی نقره ای و خاصِّ سی نما، پُـر شده از پرده دری های بی هنری ِیك مُـشت عوام آنهم در دو سه نما. «سینما» به خدا در كلمه ناقص و الكن می ماند اگر اندیشمند و كنش گر و  متراكم از انبوهی معنا نباشد.

*

و فردا... پنج بهمن ماه 1388... بعد از چهار پنج سال... چشم مان به ر‍ؤیت ِروایتی از یك سینمای هوشمند روشن خواهد شد؛ اهالی رسانه امروز فیلم را دیده اند و بی نگاه به حرف و نظرشان، صف بسته ایم و زل زده ایم به مواجهه ی مستقیم ِلشگر ِصادق ِتماشاگران ِعادی جشنواره با اثر. اما...

... خدایا! اما اگر این هراس و اضطراب نـَكـُشدِمان، بسیار بختیار بوده ایم كه فیلم پس از دیدار نیز، در همان سطحی و  قربی و ارجی بماند كه در خیال و رؤیا برایش تنیده ایم.

من از كشتار رویاهایم می ترسم؛ و با استناد به مكتوبات ِاز دلْ برآمده و بر دلْ نشسته ی كاظم به فاطمه، به قصد ِقربت و بیعت با سینمایی كه می فهمد و این گوهر كمیابی ست، وضو می گیرم و پا در صحن ِجبهه ای از جهات ِِسینمایی می گذارم كه مصادیق و معانی اش شاكله ی آرمانشهر ِتفكرات مان است.  

فردا روز سختی خواهد شد اگر در میدان ِمباهله ی داوود ها و جمعه ها، محبوبه ی میانجی میدانْ داری نكند و مین های خطرْزا و وسوسه گر به جای منفجر شدن در هیچ جا!، زیر پای ابراهیم حاتمی كیا ...

خدایا! تو را به جان ِفاطمه های معصوم ِسینمای این مرد ِزلال، او را از گزند ِضربه خوردن و بد قضاوت شدن مصون بدار و بازمانده گی ِشكوهمند ِفیلم «به رنگ ارغوان» را چنان جلوه ای از درون بده كه همچنان پاسدار ِ دوران ِطلایی او باشد. آمین.

 


 

*  يك شنبه 4 بهمن  88

 

وبلاگ خبري: در روز جمعه دوم بهمن ماه رسانه هاي رسمي و خبرگزاري ها  غير از دكلمه و تاسف خوردن از بابت برگزيده نشدن فيلم درباره الي در بخش فيلم هاي خارجي زبان مراسم اسكار 2010 خبر ديگري كه مربوط به خط مشي اصلي اين وبلاگ داشته باشد،مخابره نكردند. روز شنبه سوم بهمن ماه نيز مراسم افتتاحيه در فضايي سرد و بي روح و با حضور حداقلي هنرمندان سرشناس در محل همايش هاي برج ميلاد برگزار شد. از آشنايان اين وبلاگ نيز فقط آقاي ابراهيم حاتمي كيا و خانم شبنم قلي خاني در مراسم شركت كرده بودند.

 

از نكات جالب توجه اين مراسم تقدير از پيشكسوتان عرصه هاي فني سينما بود كه جاي تشكر داشت. و ديگر اينكه در هنگام سخنراني وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي بسياري از حاضرين شروع به ترك سالن كردند. يكي از حاضرين نيز در هنگام خروج از سالن خط فكري اش را با صداي بلند زمزمه كرد. سايت خبر مي نويسد كه جماعت به هواي نسكافه و كيكي كه بيرون از سالن توزيع مي شد، سخن وزير را نشنيده گرفتند.  

 

عليرغم وعده هاي داده شده و تبليغاتي كه از چند روز پيش مبني بر فوق العاده بودن مراسم افتتاحيه منتشرشده بود، حاضران شاهد يكي از كسالت بارترين افتتاحيه هاي تاريخ برگزاري جشنواره فيلم فجر بودند.

*

در روز شنبه سوم بهمن ماه، دو خبر منتشر شد:

-  «من ترانه پانزده‌سال دارم» برنده جايزه تماشاگران جشنواره داكا شد. فارس

-  «درباره الي...» نامزد دو جايزه چهارمين جوايز فيلم آسيايي شد. ترانه نیوز

 

روز يكشنبه چهارم بهمن ماه نيز در حوالي ساعت ده صبح انتظار به سر رسيد و اولين نمايش فيلم به رنگ ارغوان براي اهالي رسانه به معناي واقعي كلمه اتفاق افتاد و مديريت سينماي ايران در اقدامي ضروري دست به احياي يكي از آثار شهيد شده ي بخش ِسالم و فرهنگي سينماي ايران زد. در حركتي قابل پيش بيني نيز به خاطر فضاي جاري كشور و همچنين سوال هايي كه حتما پيرامون فيلم مطرح مي شد، جلسه ي پرسش و پاسخ بين خبرنگاران و عوامل فيلم به سرگروهي ابراهيم حاتمي كيا برگزار نشد. در خاطره ي اهالي مطبوعات و حافظه ي دوره هاي جشنواره فيلم فجر حتما نشست مطبوعاتي فيلم موج مرده در سالن سينما استقلال درخشش و جنجال فوق العاده اي دارد. روزي كه ابراهيم حاتمي كيا حلقه هاي سانسور شده ي فيلم اش را آرام آرام و با وسواس خاصي روي تريبون مي چيد و منتظر بود كه بغض اش را بتركاند.

*

جدول و برنامه نمايش سينماهاي جشنواره در سايت فيلم فجر منتشر شده است. علاقمندان مي توانند از فردا پنجم بهمن ماه با مراجعه به سالن ها... خودتان بلد هستيد ديگر!

فيلم راز دشت تاران فردا و در اولين روز در سالن اريكه ايرانيان و ساعت 14 نمايش خواهد داشت. طبق جدول، فيلم زندگي با چشمان بسته در بخش خارج از مسابقه و در روزهاي پاياني نمايش قرار دارد.


مشخصات فيلم:

راز دشت تاران  (1388 / ایران)

کارگردان: هاتف علیمردانی- محمد لطفعلی

تهيه کننده: داریوش بابائیان

فيلمنامه‌نويس: هاتف علیمردانی- محمد لطفعلی

بازیگران: ترانه علیدوستی- رضا شفیعی جم- ارژنگ امیرفضلی- سارا روستاپور- رزیتا حفیظ- امید میرعلایی- هنرمندان خردسال: آرمین عظیمی- کسری جانزاده- حنانه محمدی

مدت: 83 دقيقه

صدابردار: رضا تهرانی- کریم کاشانی

صداگذار: حامد رضی - مهدی نادی صفایی

طراح صحنه و لباس: هاتف علیمردانی- فهیمه ساعی رضوی

چهره پرداز: بابک اسکندری- اشکان عسگری

فیلمبردار: مرتضی هدایی -علی محمدزاده

تدوینگر: سپیده عبدالوهاب

موسیقی: مهدی نادی صفایی

مدیر تولید: فهیمه ساعی رضوی

 

خلاصه داستان: پسربچه ای تحت تاثیر قصه های یک پرستار مهربان( که نقش آن را ترانه علیدوستی ایفا می کند) و تخیلات خود به کمک یک دختر سرطانی می شتابد.


 

*  دوشنبه 5 بهمن  88

* داوران مسابقه فیلم‌های اول و دوم معرفی شدند . لینک

فيلم راز دشت تاران در اين بخش از جشنواره حضور دارد.

* فیلم‌های بخش اول و دوم جشنواره نشست مطبوعاتی ندارند. لینک

* «در انتظار معجزه»10 بهمن در مشهد کلید می‌خورد. لینک

رسول صدرعاملي براي زندگي با چشمان بسته پس كجاست!؟

 

*  سه شنبه 6 بهمن  88

* راز دشت تاران امشب ساعت 20:30 به برج ميلاد مي رود. لینک

* باز تناقض فارس و ايسنا پيرامون نمايش«زندگي با چشمان بسته» . ترانه نیوز

ايسنا مي نويسد:

در حالي فيلم «زندگي با چشمان بسته» به كارگرداني رسول صدرعاملي در جدول روزهاي آخر جشنواره‌ي فيلم فجر قرار گرفته است كه همچنان اين فيلم مراحل صداگذاري را سپري مي‌كند و هنوز موسيقي آن ساخته نشده است.

هايده صفي‌ياري تدوينگر فيلم «زندگي با چشمان بسته» در گفت‌وگويي با خبرنگار سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گفت: حدود دوماه قبل مونتاژ فيلم تمام شد و به دليل آنكه، فيلم خاصی است فكر كرديم بعد از اين‌كه صداگذاري تمام شود، بخش‌هايي از آن را كوتاه‌تر كنيم.

الآن نيز هنوز صداگذاری فيلم تمام نشده است و قطعا بعد از صداگذاری قرار است يكي دو روزي، بر روی آن كار ‌كنيم و پس از آن ساخت موسيقی اين فيلم آغاز خواهد شد.

 

*  چهارشنبه 7 بهمن  88

 

نشست خبری راز دشت تاران در حضور رسانه ها برگزار شد

* فیلم‌های اول و دوم هم صاحب نشست‌ شدند. لینک

* «راز دشت تاران» در مقابل«هيچ» هيچ مشتری نداشت. لینک

* باباييان: «راز دشت تاران» در گيشه موفق خواهد بود

*  بابائیان: از سرمایه‌گذاری برای جوانان نمی‌ترسم

* راز دشت تاران را بدون هيچ‌گونه حمايت و كاملا مستقل تهيه كرديم

* علیمردانی: تجربه «راز دشت تاران» نمره قبولی می‌گیرد

* سينمای دنيا در حال پوست اندازي است

* تهيه کننده راز دشت تاران: سينمای کودک در ايران فراموش شده است

* بابائيان: «راز دشت تاران» شایسته تقدیر است 

* پدیده جشنواره فیلم فجر شکست خورد / عدم استقبال از« راز دشت تاران» 

متن كامل همه ی تيترهای فوق را در ترانه نیوز بخوانيد.

 

در كمال تاسف، خالق ناتور دشت:

جی. دی. سالینجر در 91 سالگی درگذشت

*

 

*  شنبه 10 بهمن  88

 

همانطور كه وبلاگ خبری پیش از این خبر موثق داده بود

زندگی با چشمان بسته در جشنواره فجر 88 نمایش ندارد

 

از فارس می خوانیم:

«سید علیرضا سجادپور» مدیركل اداره نظارت و ارزشیابی وزارت ارشاد در گفت‌وگو با خبرنگار سینمایی فارس گفت: علی‌رغم تلاش دست‌اندركاران تازه‌ترین فیلم «رسول صدرعاملی» برای رساندن این فیلم به برنامه روز آخر جشنواره، كار موسیقی فیلم «زندگی با چشمان بسته» هنوز به پایان نرسیده است و فیلم آماده نمایش در جشنواره نیست.

وی در ادامه افزود: مدت‌زمان این فیلم در حال حاضر 121 دقیقه است كه كارگردان قصد دارد مدت‌زمان فیلم را كوتاه‌تر كند تا ریتم فیلم تندتر شود.

به گزارش فارس، در پی پر كردن فرم شركت در جشنواره بیست و هشتم فیلم فجر توسط «محمدرضا تخت‌كشیان»، یك هفته مانده به آغاز جشنواره فیلم فجر در حالی كه همه اعضای هیأت انتخاب جشنواره نتوانستند به موقع نسخه‌ای از این فیلم را ببینند، «سیدعلیرضا سجادپور» مدیركل اداره نظارت و ارزشیابی و یكی از اعضای هیأت انتخاب جشنواره، نسخه‌ای از این فیلم را دید و بر این اساس، ضمن قرار دادن نام فیلم «رسول صدرعاملی» در بین فیلم‌های بخش مسابقه، رأی به شركت فیلم در جشنواره داد و بر این اساس، این فیلم در برنامه سینماهای مردمی جشنواره در دو روز پایانی قرار گرفت.

«زندگی با چشمان بسته» در برنامه نمایش در تاریخ 14 بهمن در سینماهای فرهنگ1 (سانس 13)، موزه سینما 2 (ساعت 16)، آزادی (ساعت 18)، شهر هنر / آزادی (ساعت14)، جوان 1 (سانس 18)، سینما جوان 2 (سانس 21:30) و برنامه 15 بهمن در سینما استقلال (سانس 15)، سینما زندگی2 (سانس 13:30)، سینما فلسطین 1 (ساعت 17) و سینما آفریقا (ساعت 18) قرار دارد كه با اعلام خبر نرسیدن فیلم به سانس‌های 10 گانه خود، فیلم‌های دیگری جایگزین این فیلم خواهند شد.

به گزارش فارس، «زندگی با چشمان بسته» ساخته رسول صدرعاملی داستان خواهر و برادری است كه در محله زندگی‌شان با مشكلاتی روبرو می‌شوند.

در این فیلم پولاد كیمیایی، فرهاد آئیش، ترانه علیدوستی، حامد بهداد، پریوش نظریه، فرهاد قائمیان و ... به ایفای نقش پرداخته‌اند.

*

برای نمایش در سال 89؛ زندگی با چشمان بسته با فیلمیران قرارداد بست. لینک

 

* هفتادمین سالروز تولد حمید مصدق/ روح اش شاد

تو به من خندیدی/ و ندانستی...

باز كن پنجره را / پنجره را می بندی...

می توانی تو به من زندگانی بخشی / یا بگیری از من آنچه را می بخشی...

 

ـــــــــ»»»»

با وبلاگ خبری ترانه علیدوستی تا پایان جشنواره هر روز همراه باشید.